Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7936 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
penny worth
U
انچه برابر یک پنی میتوان خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quantity theory of money
U
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
one may say
U
میتوان گفت
as much as possible
U
هرچه میتوان
doubled up
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
sure enough
U
میتوان یقین کردکه
presumedly
U
بجرات میتوان گفت
may
U
ممکن است میتوان
it is safe to say
U
بخوبی میتوان گفت
densities
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
penny bank
U
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
the best thatone can do
U
بهترین کاری که میتوان کرد
can one pass it with safety?
U
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
it can safely be said that...
U
بدون ترس از اشتباه میتوان گفت که
milch cow
U
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
it may be presumed that
U
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
he is something of a musician
U
تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
that which
U
انچه
whatever
U
هر انچه
whatever
U
انچه
rocking stone
U
سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
extensiontable
U
میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
order
U
خرید سفارش خرید
what
U
هرچه انچه
for aught i know
U
انچه من میدانم
as far as in me lies
U
انچه از من بر می اید
oive such as you have
U
انچه که داریدبدهید
as far as i can see
U
انچه من می فهمم
for a iknow
U
انچه من می دانم
i lent him what money i had
U
انچه پول ...
as for as i know
U
انچه من میدانم
so far as
U
تا ان اندازه که انچه
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
clevis pin
U
پینی که یک طرف ان رزوه شده و میتوان به ان مهره بست
it is safe to say
U
بدون ترس ازاشتباه یا اغراق گویی میتوان گفت
that fruit packs easily
U
ان میوه را باسانی میتوان توی فرف یا حلبی ریخت
pitcherful
U
انچه دریک سبوجابگیرد
makefast
U
انچه قایق را به ان میبندند
more than needs
U
بیش از انچه بایسته
purview of a book
U
انچه کتابی فرامیگیرد
ties of friendship
U
انچه دوستی اقتضامیکند
the needful
U
انچه باید کرد
penful
U
انچه در یک قلم جا گیرد
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
dowsing rod
U
چوبی که برخی برانندکه بوسیله ان میتوان باب یافلزات زیرزمین پ
passing lane
U
فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
do the necessary
U
انچه باید کرد بکنید
my recollectio of it is
U
انچه من بیادمی اورم اینست
my sentiment toward him
U
انچه من راجع باواحساس میکنم
i did all in my power
U
انچه در توانم بود کردم
out of sight out of mind
U
از دل برود هر انچه از دیده برفت
capful
U
انچه دریک کلاه جابگیرد
so far as i can guess
U
انچه من میتوانم حدس بزنم
layered
U
انچه مربوط به لایه ها باشد
cartful
U
انچه دریک گاری جا بگیرد
it purports that
U
انچه از این فهمیده میشوداین که .....
the requirements of the law
U
انچه درقانون قید شده
intuitionalism
U
عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
variable sweep
U
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
whatsoe'er
U
هیچ هیچگونه هرقدر انچه هرانچه
redefinable
U
انچه مجددا قابل تعریف است
he undid what i had done
U
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
bound
U
انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
i paid his d. wages
U
مزد او را انچه لازم بود دادم
the document purports that
U
انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
triplicate
U
سه برابر سه برابر کردن
what you see is what you get
U
انچه می بینید همان است که بدست می اورید
findings
U
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
finding
U
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
fortuitism
U
اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
whaterer
U
هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
i speak under correction
U
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
thermoplastics
U
پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
controllable twist
U
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
free float
U
مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
i overpaid him for his work
U
مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
ground adjustable propeller
ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
fortuist
U
کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
nemo dat quod non habet
U
هیچ کس نمیتواند انچه راکه مالکش نیست را به دیگری دهد
without recourse
U
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
wheatstone bridge
U
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
we must see what can be done
U
به ببینم چه میتوان کرد بایددید چه میشود کرد
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
mathematical school
U
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
lapful
U
به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
whateer
U
هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
underwrites
U
خرید
underwrite
U
خرید
underwriting
U
خرید
buys
U
خرید
underwritten
U
خرید
underwrote
U
خرید
buy
U
خرید
purchased
U
خرید
purchases
U
خرید
procurement
U
خرید
bond servant
U
زر خرید
purchasing
U
خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
buying
U
خرید
shopping
U
خرید
purchase
U
خرید
impulse buying
U
خرید بی مقدمه
local purchase
U
خرید محلی
bids
U
پیشنهاد خرید
local procurement
U
خرید محلی
conditions of purchase
U
شرایط خرید
forward purchasing
U
پیش خرید
bid
U
پیشنهاد خرید
bulk buying
U
خرید فله
futures exchange
U
خرید اتی
forward purchase
U
پیش خرید
coemption
U
خرید کل محصول
buying rate
U
نرخ خرید
buying price
U
قیمت خرید
nundination
U
خرید و فروش
buying and selling
U
خرید و فروش
buyers market
U
بازار خرید
buyer's market
U
بازار خرید
counter purchase
U
خرید متقابل
buy
U
خرید کردن
forward purchase
U
خرید سلف
redemption
U
باز خرید
achate
U
عقیق خرید
advance purchase
U
خرید سلف
acquisition authority
U
اجازه خرید
field buying
U
خرید در صحرا
dear bought
U
گران خرید
credit purchase
U
خرید نسیه
local purchase
U
خرید از محل
purchase order
U
سفارش خرید
purchase order
U
دستور خرید
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
regional purchase
U
خرید محلی
purchase rate
U
نرخ خرید
purchasable
U
باب خرید
businesses
U
خرید یا فروش
business
U
خرید یا فروش
procurement cycle
U
دوره خرید
redemption yield
U
بازده خرید
rebuy
U
خرید مکرر
bargain
U
خرید ارزان
real estate
U
خرید زمین
purchasing patterns
U
الگوی خرید
purchasing officer
U
مسئول خرید
purchasing officer
U
مامور خرید
purchasing office
U
دفتر خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
purchasing department
U
قسمت خرید
dealing
U
خرید و فروش
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
blanket buying
U
خرید کلی
corner
U
خرید یکجا
lump sum purchase
U
خرید کلی
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
hire purchase
U
خرید اقساطی
buys
U
خرید کردن
shopping basket
U
سبد خرید
to make a purchase
U
خرید کردن
monopsony
U
انحصار خرید
monopolist
U
انحصار خرید
lump sum purchase
U
خرید یکجا
short covering
U
پیش خرید
open purchase
U
خرید ازاد
purchasing power
U
قدرت خرید
oniomania
U
جنون خرید
purchasing power
U
توان خرید
shopping cart
U
گاری خرید
corners
U
خرید یکجا
cornering
U
خرید یکجا
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
buy in advance
U
پیش خرید کردن
bulk buying
U
خرید بصورت عمده
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
bulk buying
U
خرید درحجم زیاد
salable
U
قابل خرید معاملهای
hedging
U
خرید و فروش تامینی
blanket buying
U
خرید بصورت عمده
stock trading
U
خرید و فروش سهام
average purchase rate
U
نرخ متوسط خرید
Recent search history
Forum search
2
purchase off the registry
2
purchase off the registry
1
They decided to buy the company outright.
1
i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1
we drove to visit my parents in Ipswich.
1
no!i am not,repeat not,going back to my father to ask for money
2
ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1
اگر بخواهم راجع به شخصیت او بنویسم،میتوان گفت..
1
صرفه جویی در زمان
0
صرفه جویی در زمان
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com